لحظه زیبای مادر شدن
عزیز دلم، فسقلی من، روز 4فروردین 1393 به وجود نازنینت پی بردم، صبح از خواب بیدار شدم و با یه حس عجیب به خودم گفتم این آخرین باره که بیبی چک میذارم. وقتی هر دوتاش مثبت شد. گریه ام گرفت . من مامان شده بودم!!!
تصمیم داشتم به بابایی نگم تا سورپرایزش کنم. اما چه کنم که این دل من طاقت نداره. رفتم توی رختخواب صداش کردم و بعد توی بغلش گریه کردم. بیچاره بابایی می گفت چی شده؟؟؟ من فقط گریه می کردم. تا اینکه خودش حدس زد، اونم خیلی خوشحال شد اما گفت عزیزم تا مطمئن نشدی و آزمایش ندادی بهش فک نکن. قرار شد فردا با هم بریم آزمایش بدیم. ولی مامانی من می دونستم تو، توی دلمی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی