آزمایش بتا
از 5 فروردین دیگه روز کاری بود و من باید می رفتم سرکار، قرار شد با بابایی عصر بریم آزمایشگاه،که برنامه بهم ریخت و مجبور شدیم عصر بریم عیددیدنی از آنجاییکه صبر در زندگی مامانی هیچ نقشی نداره و من خیلی منتظر جواب آزمایش بودم به بابایی گفتم من خودم از کارخونه مرخصی می گیریم و می رم آز میدم اول گفت بذار باهم بریم اما بعد راضی شد. ظهر زود ناهارم و خوردم تو ساعت استراحت از کارخاونه اومدم بیرون آزمایشگاه سر فلکه پیام نمی دونم چرا بسته بود . ناراحت شدم اما یه دفعه یادم به آزمایشگاه رضویه افتاد تا رسیدم متصدیش می خواست بره که دیگه دلش سوخت و ازم آزمایش گرفت. یه رب ساعتی نشستم که جواب حاضر شد posetive مطمئن بودم اما وقتی جوابو دیدم توی پله ها...
نویسنده :
مامان نی نی ناز
18:35