می خواهم بیشتر مادری کنم... به عبارتی بهتر مادری کنم.

سلام بهترین و پاک ترین فرشته خدا، عزیز مامان امروز 1 خرداد 93 هست 3روز دیگه 19ماهت هم به لطف خدا تموم میشه. خدا رو شکر به خاطر همه چیز به خاطر وجود نازنین تو

پسرم  این روزاخیلی عاقل شدی و فهمت بالا رفته متوجه همه چیز میشی و لی خییییییلی بازیگوشی خییییلی خرابکاری. بعضی موقع ها واقعا از دستت عاصی میشم. دیروز بابا موهات رو با ماشین زد و وای خییلی تغییر کردی . ند دقه توی آینه به خودت نگاه می کردی و دست می کشیدی روی سرت. خواست بابا محمدت بود .م ی گه دوست دارم موهات پرپشت تر بشه/

حالا انشاله تا عروسی دخترعمه فاطمه که مرداد هست در میاد و خوشگل میشه.

خیییلی تو حرف زدن تنبلی می کنی. با اینکه باهات حرف میزنمو  شعر می خونم نمی دونم چرا تنبلی!!!!!!!!!!

همیشه با صبحونه خوردنت مشکل دارم. همش باید عدسی و سوپ و این چیزا باشه. نه پنیر . نه تخم مرغ

بایدکلی دعا کنم تا غذاتو بخوری/ چند روزخوبی. چند روز بی اشتها

راستی تصمیم گرفتم تا دو سالگیت که رفتم سر کار دیگه استعفا بدم. احساس می کنم تصمیم درستیه. می خوام کنارت باشم و ان شا اله خوب تبیتت کنم. کلاسهای مختلف البته بعد از 3 سالگیت. تفریح و بالاخره همه چیز سر جای خودش.

اینجوری عصرها که میام خونه نمی دونم کار خونه کنم یا به تو برسم.

من باید مادر باشم تا کارمند

درسته که خییلی به کارم و موقعیت اجتماعیم علاقه دارم ولی تووووو مهم تری.

خدا کمکم کنه.